سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 دی ماه 87 - کربلائیان

 

موسوی

عصرایران - تا انتخابات دهم ریاست جمهوری ، تنها 147روز باقی است.

 


عصرایران ، به عنوان رسانه مستقلی که می کوشد فارغ از تمایلات جناحی ، به اطلاع رسانی در خصوص این رویداد مهم بپردازد ، در نظر دارد ، دیدگاه های کاندیداهای بالقوه و بالفعل انتخابات آتی و حامیان آنها را بالسویه منتشر نماید. روز گذشته ، یادداشت یکی از حامیان آقای کروبی در این بخش منتشر شد و امروز دلایل حامیان آقای میرحسین موسوی منتشر می شود و این رویه را درباره سایر کاندیداها ، اعم از اصلاح طلب ، اصولگرا و مستقل ، دنبال خواهد شد.
عصرایران، در راستای تضارب اندیشمندانه و مؤدبانه آرا، ضمن انتشار این یادداشت، اعلام می کند آماده است نقدهای وارده بر آن و نیز نوشتارهای متین طرفداران سایر کاندیداها را منتشر کند بی آنکه این مطالب، الزاما مواضع تحریریه عصرایران (که از معدود تحریریه های متکثر رسانه های ایران است) باشد.

در فرهنگ ایرانی، هر که با او صمیمی تر باشیم را با اسم کوچک صدایش می کنیم نه با نام خانوادگی و "میرحسین"، تنها سیاستمداری است که مردم، او را نه به "موسوی" که بیشتر به "میرحسین" می شناسندش.

***
در ماه های منتهی به انتخابات دوم خرداد 1376 که ریاست جمهوری اکبر هاشمی در پایان راه قرار داشت، نام میرحسین، پس از هشت سال بار دیگر بر سر زبان ها افتاد.

او، تا پیش از اصلاح قانون اساسی، نخست وزیر ایران بود ولی با حذف این پست، میرحسین نیز عملاً از رأس کابینه کنار رفت و به عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام بسنده کرد.

او، برغم اقبال زیادی که جامعه به سویش داشت، کاندیدا نشد تا چهره کمتر شناخته شده ای (برای عموم) به نام سید محمد خاتمی کاندیدای جریان چپ شود، جریانی که با شعارهای خاتمی،بعدها به اصلاح طلب تغییر نام داد.

خاتمی در دوم خرداد، با 20 میلیون رای، در مقابل 7 میلیون رای ناطق نوری، برنده بلامنازع انتخابات شد و برای میرحسین حکم مشاور ارشد رییس جمهور را صادر کرد.

در دو انتخابات بعدی نیز تقاضاهای زیادی برای کاندیداتوری میرحسین مطرح شد اما او ترجیح داد به کارهای علمی و هنری اش ادامه دهد. این تصمیم، در انتخابات سال 1380، به ریاست جمهوری مجدد خاتمی انجامید ولی چهار سال بعد، عدم حضور میرحسین، باعث شد عرصه انتخابات به گونه ای صف بندی شود که در نهایت کسی پیروز میدان باشد که هیچ کس و از جمله میرحسین، انتظارش را نداشت: محمود احمدی نژاد.

اینک میرحسین، دو محصول متفاوت از عدم کاندیداتوری اش می بیند: "اولی خاتمی و دومی احمدی نژاد" و این، بزرگترین تفاوت نگرش او در این انتخابات با دوره های قبلی است.

به بیان ساده تر، اگر تا پیش از این، میرحسین تصور می کرد که با عدم حضورش، یک چهره اصلاح طلب رییس جمهور می شود، اینک با این ریسک مواجه است که اگر نیاید، امکان زیادی دارد احمدی نژاد، بار دیگر رییس جمهور شود و این، اتفاقی نیست که میرحسین بدان راضی باشد.

از این رو، این پیش فرض که" میرحسین نمی آید چون در انتخابات قبلی هم نمی آمد"، منتفی است.او می داند که نیامدنش ، ریسک بالایی دارد.

***
میرحسین، قدرت طلب نیست ، چه آنکه اگر ذره ای هوس قدرت در وجود او بود، تاکنون در رزومه کاری خود، ریاست جمهوری را نیز داشت.

این، بسیار ارزشمند است که فردی با وجود داشتن شانس اول ریاست جمهوری، از آن چشم پوشی کند و عطای قدرت را به لقایش ببخشد.

از این رو، باید گفت اگر میرحسین رییس جمهور شود، برای حفظ قدرت، دست به هر کاری نخواهد زد و ارزش هایی که به خاطر آن، مردم انتخابش کرده اند را با قدرمحوران، معامله نخواهد کرد.

موسوی

می گویند میرحسین، "به روز" نیست، زیرا سالهاست که از عرصه اجرایی کشور کنار رفته و تا بخواهد با مسایل روز آشنا شود و به اوضاع تسلط یابد، هزینه های زیادی بر قوه مجریه و نهایتاً بر کشور تحمیل خواهد شد.

در پاسخ باید گفت که او، بر خلاف بسیاری از سیاست پیشگان، اهل  هیاهو نبوده است و این، هرگز به معنای "به روز" بودنش نیست. او به عنوان وزیر امور خارجه اسبق ایران و نخست وزیر وقت کشور، فردی سیاسی است که همانند سایر سیاستمداران، مسایل کشور را از نزدیک دنبال می کند.

او همچنین پس از پایان دوره نخست وزیری اش، مشاور رییس جمهور و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده و به عنوان یک استاد دانشگاه و چهره سیاسی، آن هم چهره ای که نسبت به سرنوشت کشور بی تفاوت نبوده است، همراه با موج تحولات پیش آمده و به امروز رسیده است.

اگر این نقد بر میرحسین وارد باشد، آنگاه درباره "خاتمی سال 76" چه باید گفت که رییس کتابخانه ملی بود و یا درباره "احمدی نژاد 80" که شهردار بوده است؟

اشتباه نکنیم؛ اگر کسی زیاد مصاحبه نمی کند و جنجال به راه نمی اندازد، معنایش این نیست که "به روز" نیست.

***
می گویند میرحسین در زمان نخست وزیری اش، با رییس جمهور وقت (آیت الله خامنه ای) اختلاف نظر داشته و لذا نمی تواند در حالی که ایشان اکنون رهبر نظام هستند، عهده دار ریاست جمهوری باشد.

این تحلیل، بیش از آنکه متوجه میرحسین باشد، نسبت ناروایی به مقام معظم رهبری را در بطن خود دارد و آن این است که ایشان علاقه ای برای کارکردن با کسی که روزگاری درباره برخی مسایل اجرایی با وی اختلاف داشته اند را ندارند.

این در حالی است که قضیه، کاملاً برعکس است و مقام معظم رهبری، با اعطای حکم عضویت میرحسین در مجمع تشخیص مصلحت نظام (آن هم بر اساس شخصیت حقیقی میرحسین) نشان دادند که او را یک دوست و یک نیروی مجرب و کارآزموده می دانند که آنقدر توانایی دارد که بتواند در تشخیص مصلحت نظام به کار آید و به کشور خدمت کند.

از این رو، وجود برخی اختلاف نظرهای اجرایی که امری طبیعی است (و فقدان آن، غیرمتعارف است) نمی تواند دستاویزی برای اختلاف نمایی باشد.میرحسین ، اگر رئیس جمهور شود ، رهبری قطعاً از او حمایت خواهد کرد.

***
سقوط قیمت نفت، همچنان ادامه دارد و حتی برخی موسسات علمی- اقتصادی جهان پیش بینی نفت 20 دلاری را برای سال آینده کرده اند و این، یعنی "بحران" و البته بحران، "مرد بحران" می خواهد، درست مثل میرحسین که در سالهای بحرانی جنگ هشت ساله که کشور کمترین درآمد ارزی و بیشترین هزینه تحمیلی (جنگ) را داشت، توانست به بهترین شکل ممکن (و نه البته ایده آل) مملکت داری کند و بضاعت اندک کشور را "عادلانه" بین مردم ایران توزیع نماید.
 
او، قطعا بیش از هر مدیر دیگری در نظام جمهوری اسلامی، تجربه "مدیریت اجرایی در بحران" را دارد زیرا در سخت ترین شرایط ممکنه، قوه مجریه را اداره کرده و کشور را از بحران واقعی جنگ، به سلامت عبور داد و به رییس جمهور دولت بعدی تحویل داد.

از این رو، در سالهای پیش رو که بحران اقتصادی، امری اجتناب ناپذیر می نماید، می توان به تجربه میرحسین اعتماد کرد.

***
میرحسین، چه گرایش هایی دارد؟
این سوالی است که بسیار می پرسند و حق هم دارند چه آنکه او در این سالها، بسیار کم سخن گفته است.
اگر بخواهیم نه به حدس و گمان که به استناد سخنان او در باره اش قضاوت کنیم بیانیه او در پایان دوره ریاست جمهوری خاتمی گویای اصلاح طلبی وی و همخوانی دیدگاه هایش با سید محمد خاتمی است.

میر حسین می نویسد:

"قدردانی از دستاوردهای بزرگی که دولت خاتمی در طی این هشت سال داشته است، وظیفه ای صرفاً اخلاقی نیست تا از خدمات بی شائبه برادری مخلص و بی ادعا سپاسگزاری شده باشد، بلکه همچنین برای آن است تا آیندگان قدر آنچه با خون دل بسیار فراهم آمده است، بدانند و آن را به راحتی از دست ندهند."

براستی آیا جز یک اصلاح طلب که خاتمی را قبول داشته باشد، کس دیگری می تواند این چنین نگران دستاوردهای دولت اصلاحات باشد.

میرحسین یک اصلاح طلب است، درست مثل خاتمی، با این تفاوت که مخالفان اصلاحات، هر چه بیشتر بگردند، کمتر بهانه ای برای تخریب نخست وزیر دوران امام (ره) خواهند یافت.

***
میرحسین و خاتمی، تنها افرادی هستند که در حال حاضر، جبهه اصلاحات می تواند بر روی یکی از آنها به اجماع ولو نسبی برسد.
این، در شرایطی که رقیب عزم خود را برای حفظ ریاست جمهوری جزم کرده است، بسیار حیاتی است.

***
میرحسین محبوب مردم است. آرای خاکستری با آمدن او، برمی خیزند. جوانان نیز که با میرحسین کمتر آشنایند، قطعاً در جریان مبارزات انتخاباتی، او، افکار و منش متین اش را خواهند شناخت و مجذوب شخصیت اش خواهند شد و مگر جز این است که وقتی خاتمی در ماه های پایانی سال 75 کاندیدا شد، بسیار کمتر از میرحسین امروزی، شناخته شده تر بود؟

از این روی، می توان با ضریب اطمینان بالایی گفت که آمدن میرحسین احتمال پیروزی جبهه اصلاحات را بسیار تقویت می کند و گذشته از این، می توان امیدوار بود با حضور فردی چون میرحسین در رأس دولت اصلاحات، افراط ها و تفریط ها به حداقل برسد و جریان اصیل اصلاح طلبی در مدار اعتدال و وقار، به راه خود ادامه دهد.

سایت تحلیلی خبری عصر ایران

 


نوشته شده توسط : علی

نظرات دیگران [ نظر]


شرایط و مراتب عزاداری حقیقی

دوشنبه 87 دی 16 ساعت 7:46 عصر
 

عزاداران همانند مومنان درجاتی دارند که هر مرتبه، درجه و جایگاه عزادار را در نظام انسانیت و میزان قرب او را به سیدالشهدا (ع) نشان می دهد.
عزاداران همانند مومنان دارای درجات و مراتب مختلفی هستند که هر مرتبه، درجه و جایگاه عزادار را در نظام انسانیت و در نزد خداوند و نیز میزان قرب او را به سیدالشهدا (ع) نشان می دهد، البته تمامی درجات عزاداری دارای اجر و ثواب الهی است و هر مرتبه خیر و ثوابی را نصیب عزادار می کند.
? اندوه قلبی، نخستین مرتبه عزاداری
در این مرتبه عزادار در قلب خود از مصیبت وارده به سیدالشهدا (ع) غمگین و ناراضی است؛ بدون اینکه غم و نارضایتی خود را معمولا بروز دهد. این مرتبه کمترین درجه عزاداری است و پایین تر از آن، مرتبه دشمنان حضرت است یعنی مرتبه ای که شخص به مصایب حسینی آگاه شود و ناراحت گردد و به آن راضی باشد. درباره این گروه در زیارت وارث چنین می خوانیم: لعن الله قتلتک و لعن الله سمعت بذالک فرضیت به، خداوند لعنت کند امتی را که تو را کشتند و به تو ظلم کردند و خدا لعنت کند امتی را که خبر چنین جنایتی را شنیدند و به آن راضی شدند.
کسانی که در مرتبه اول عزاداری هستند از هر دین و آیینی که باشند به خاطر اندوه قلبی شان برای مصیبت امام حسین (ع) در نزد خداوند از ثواب و پاداشی به تناسب عقیده شان برخوردار هستند.
عظمت مقام اهل بیت (ع) به قدری است که کوچکترین کاری که برای آنها صورت گیرد، با پاداش های بزرگی از ناحیه آنها جبران خواهد شد. حال اگر یک کافر هم خدمتی به آنها کند یا ادبی را نسبت به آنها رعایت نماید چون شخص کافر در آخرت اهل نجات نیست، پاداش او را در دنیا به او می دهند و اگر شخص کوچک ترین سنخیت و آمادگی را داشته باشد، چه بسا پاداش اهل بیت (ع) موجب هدایت او نیز شود. هرچند بعضی از کارهای خیر و یا خدماتی که از سوی کفار نسبت به دین و اهل بیت (ع) صورت می گیرد، در صورتی که لیاقت هدایت را نداشته باشند، به صورت کاهش عذاب آخرتی نیز جبران می شود.
? پوشیدن لباس عزا و گریه کردن، دومین مرتبه عزاداری
در این مرتبه عزادار غم و نارضایتی خود را به شکل های گوناگون از قبیل گرفتگی چهره، گرفتن حالت بغض و گریه، گریه کردن، پوشیدن لباس عزا، به سینه و سر زدن و غیره بروز می دهد و در این حالت تنها و گاهی به همراه دیگران عزاداری می کند.
در این مرتبه عزادار در درون خود با حس غریبی روبروست که بین او و امام حسین (ع) پیوند و رابطه ویژه ای برقرار می کند. عزادار در این مرتبه نوعی انس و الفت و نیز نوعی کشش و نیاز به آن حضرت پیدا می کند و همین یافت درونی و نیز نسبت و انس غریب او را وادار می کند که برای آن حضرت گریه کند و نیز در عزاداری ایشان شرکت کند.
گرایش عزاداران کلیمی، مسیحی و پیروان سایر مذاهب که برای امام حسین (ع) گریه می کنند و نیز احساسی که به آن حضرت دارند، نشان دهنده این حقیقت است که حضرت برای آنها یک غریب آشنا است.
حقیقت این است که همه معصومین (ع) به ویژه وجود مقدس سیدالشهدا (ع) در وجود همه انسان ها حضور و پرتویی دارند که در این باره در مرتبه چهارم توضیح داده می شود.
معمولا نفوذ این غریب آشنا به درون قلب عزادار و ایجاد محبت و شدت گرفتن آن، رفته رفته او را به سوی مرتبه سوم عزاداری می کشاند.
? ابراز تنفر و انزجار از عاملین مصیبت، سومین مرتبه عزاداری
در این مرتبه که شیعیان حضرت بیشترین اعضای آن را تشکیل می دهند، عزادار تنفر و اعتراض خود را نسبت به عاملین مصیبت و جنایت کاران در حق سیدالشهدا (ع) و یارانش و به طور کلی همه اهل بیت (ع) اظهار می کند و بر آنها لعن و نفرین نثار می کند، آنچه موجب شده که عزادار از مرتبه دوم به مرتبه سوم ترقی کند، شناخت و معرفتی است که عزادار به وجود مقدس سیدالشهدا (ع) پیدا کرده و اعتقاد بالاتری است که نسبت به آن حضرت و آیین او یافته است.
شناخت بیشتر سیدالشهدا (ع) و اعتقاد بالاتر و بیشتر به مقام آن حضرت و فهم محدود و نسبی درباره قیام ایشان در برابر یزید و یزیدیان، موجب گشته که عزادار از مرتبه دوم به مرتبه سوم ترقی پیدا کند.
همچنین علاوه بر عوامل ذکر شده، شدت یافتن انس و محبت به آن حضرت، عواطف و احساسات عزادار را رقیق تر و بیشتر نموده است و تا جایی که عزادار در درون خود از یک سو به عنایت حضرت و از سوی دیگر به گریه و آه دلسوز برای ایشان و نیز اعلان برائت و بیزاری از قاتلان او احساس نیاز بیشتری می کند. در این مرتبه عزاداری به نیت کسب ثواب، برآورده شدن حاجت ها و عرض ادب صورت می گیرد.
از بررسی سه مرتبه نخست عزاداری به خوبی فهمیده می شود که عنصر اصلی در این سه مرتبه، عنصر عواطف و احساسات است. بررسی دقیق آثار هنری، نوحه ها و اشعار عاشورایی به خوبی نشان می دهد که عزاداری در این سه مرحله غالبا در سطح عواطف و احساسات است و عزادار به مراحل و مراتب بالاتر راه پیدا نکرده است.
? مراجعه به منابع برای رسیدن به معرفت جدید و عمیق، چهارمین مرتبه عزاداری
اساسا آنچه عزادار را از مرتبه سوم که مرتبه مشترک میان مسلمانان و غیرمسلمانان است، بالاتر می برد و در گروه عزاداران و شیعیان حقیقی معصومین (ع) وارد می سازد، صفای باطن و بالا رفتن میزان محبت و معرفت او نسبت به حقایق جهان است.
عزادار در مرتبه سوم با تجلیات گوناگونی از عظمت امام حسین (ع) و خاندان و اصحابش آشنا می شود. در این حال احساس می کند که ماندن در مرتبه سوم او را اشباع و راضی نمی کند و به همین خاطر در این مرتبه عطش و ظرفیت بیشتری برای درک عظمت محمد و آل محمد (ص) و به ویژه سیدالشهدا (ع) در خود احساس می کند که دیگر توجیه ها و توضیح های مداحان و بعضی گویندگان و نویسندگان که خود نیز در مرحله دوم قرار دارند، روح تشنه او را سیراب و قانع نمی کند، چرا که آنها به اندازه فهم خود، از امام حسین (ع) و سایر معصومین (ع) می گویند و می خوانند، ولی عزادار به خوبی و به درستی احساس می کند که حقیقت بالاتر از چیزی است که آنها می گویند.
در این حال تلاش او برای رسیدن به معرفت جدید و عمق بیشتر آغاز می شود و برای برطرف کردن عطش خود به معرفت جدید و رفع مجهولاتش حرکت می کند. او در افکار خود با کمک دیگران به این نتیجه می رسد که هر کس هر چه درباره محمد و آل محمد (ص) و به ویژه سیدالشهدا (ع) و حماسه حسینی گفته و می گوید بر اساس درک و فهم خود از آنها بوده است و درک و فهم خوانندگان، گویندگان و نویسندگان، محدود است، چگونه می توانند درباره وجود با عظمت این انوار طیبه (ع) آن طور که شایسته است، بگویند و بنویسند.
هیچ کس به جز خداوند عظیم و اعلی نمی توانند وجود معصومین (ع) و آن طور که شایسته است، معرفی و توصیف نماید. بنابراین عزادار پس از مدتی که از سکوتش در مرتبه سوم می گذرد و مجهولات و پرسش هایش به اوج می رسد و او را تحت فشار قرار می دهد به سراغ خداوند تبارک و تعالی که خالق محمد و آل محمد است و نیز به سراغ خود حضرات معصومین (ع) می رود و از آنها استمداد می کند تا او را به معرفت جدید برسانند و عطش او را برطرف نمایند.
او پس از جستجوی صادقانه و با پرهیز از تنبلی و کسالت و تلاش پیگیر و نیز مشورت با اهل علم و دانش به ویژه روحانیت و علمای دین که آشناترین مردم به خدا و دین خدا و معصومین (ع) هستند و خود مراتب چهارم و پنجم را طی کرده اند به منابع معرفتی و اطلاعاتی مهمی دست می یابد.
? اقدام علیه دشمنان دین و اهل بیت (ع)، پنجمین مرتبه عزاداری
عزادار در این مرتبه که مرتبه کامل شده همان مرتبه چهارم است، از صفای باطن بالاتر و معرفتی عمیق تر برخوردار است.
در این مرتبه عزادار حقیقی که در سایه معرفت بالاتری که تحصیل کرده است به مودت نسبت به اهل بیت (ع) و نیز به حس انتقام نسبت به دشمنان آنها دست یافته است، بیشتر به عمل روی می آورد عملی که زاییده مودت و مبتنی بر عقیده و بینش عمیق و الهی است.
عزادار حقیقی است که اگر برای مصیبت عظیمی که بر امام حسین (ع) وارد شده است گریه و ناله سر می دهد در برابر مصیبت اعظم بیشتر عزادار است.
رسول اکرم (ص) فرمودند: "ان لقتل الحسین (ع) حراره فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا"، به درستی که برای قتل حسین (ع) حرارتی در دل های مومنان است که هرگز سرد نمی شود.
عزادار حقیقی اگر از کشته شدن حضرت و اصحابش (ع) که مصیبت عظیم است، آتش و حرارتی سردنشدنی در دل دارد، از کنار گذاشته شدن حضرت از مقامی که خداوند برای او ترتیب داده بود به مراتب بیشتر می سوزد، زیرا در وجود او نفقه و روح حسینی قرار دارد.
او فرزند حقیقی سیدالشهداء (ع) است که خداوند او را ولی دم آن حضرت قرار داده است، در دل او آتش کینه و انتقامی هست که هرگز خاموش نمی شود و همین آتش کینه مقدس از دشمنان خدا و انسانیت است که او را به مرتبه پنجم عزاداری یعنی مرتبه عملیاتی شدن و جهاد و مبارزه با دشمنان حسین وارد می سازد.
دعای او در این مرحله همان طور که در زیارت عاشورا و سایر زیارات به او تعلیم شده است، این است که "از خدایی که تو را گرامی داشت و مرا هم به وسیله تو گرامی داشت، می خواهم که خون خواهی تو را همراه امام منصور از اهل بیت محمد (ص) روزی من گرداند.
مرتبه پنجم مرتبه عملیات شدن و اقدام علیه دشمنان دین و اهل بیت (ع) و عاملین مصیبت اعظم است به عبادت دیگر این مرتبه لازم فهم درست از مصیبت اعظم است مصیبت اعظم هیچ عکس العملی جز جهاد و مبارزه نمی مطلبد.

منبع: برگرفته از کتاب عزادار حقیقی، نوشته محمد شجاعی / سایت آفتاب/

نوشته شده توسط : علی

نظرات دیگران [ نظر]


افکار عمومی جهان، همراه مردم غزه

دوشنبه 87 دی 16 ساعت 7:43 عصر
 

هر کودکی که هم اکنون نظاره گر بمباران های غزه و بی رحمی های اسرائیل است، نیروی بالقوه درگیری های آینده خواهد بود.
روزنامه گاردین در مقاله ای نوشت: اسرائیل چنان مبهوت قدرت نظامی خود شده است که فقط توسل به زور را راه مقابله با دشواری ها می داند.
"جاناتان فریدلند" در مقاله ای در پایگاه اینترنتی گاردین نوشت: همه کسانی که ناظر خونریزی در غزه هستند، بخوبی می دانند که چه کسی «قربانی بی‌گناه» و چه کسی «جنایتکار» است؟ حتی اگر تل آویو به مدد ابزارهای رسانه ای و متحدان غربی اش سعی کند این «واقعیت آشکار» را پنهان کند.
هر دو طرف، درگیری را از دیدگاه خود تفسیر می کنند؛ از نظر حامیان فلسطینیان، اسرائیل جنایتکار جنگی است که از هوا و شاید بزودی از طریق زمین، مردم غزه را به خاک و خون می کشد و مدعی است که فقط حماس را هدف قرار داده است. اسرائیل نیز سعی دارد خود را «قربانی» جلوه دهد؛ نقشی که باورپذیذری آن برای افکار عمومی جهان به واسطه رفتار بسیار خشن و خونریزانه علیه فلسطینیان، بسیار سخت و دور از ذهن است.
در ادامه مقاله آمده است: اسرائیل امیدوار است از این طریق قدرت نظامی، بازدارندگی خود را که در جنگ ???? لبنان ضربه سختی به آن خورد تثبیت کند و حماس را به پیروی از یک آتش بس پایدار وادارد، اما سوالات زیادی در این مورد مطرح است.
چه معلوم وقتی تانک های اسرائیلی وارد غزه شوند، در خیابان های خاکی و باریک اردوگاه‌های آوارگان، زمین گیر نشوند؛ از اینرو بهتر است اسرائیل اگر خواستار آرامش است، اول ماشین جنگی اش را به گوشه ای پارک کند!
دوم اینکه اسرائیل می خواهد به سیطره حماس در غزه پایان دهد، اما همیشه به طریق اشتباه در صدد چنین کاری بر آمده است. رهبران خوش خیال اسرائیل معتقدند اگر غزه یا لبنان را بکوبند، مردم، حماس یا حزب الله را مقصر قلمداد خواهند کرد، اما این استراتژی جواب نداده است؛ مردم غزه این اسرائیل را عامل بدبختی خود می دانند نه حماس و حزب الله را.
سوم اینکه اسرائیل امید زیادی به رهبران عرب دارد؛ اما این رهبران هم اکنون موقعیت بدی دارند. مذاکرات صلح محمود عباس با اسرائیل مذاکره با «دشمن بیرحم» تلقی می شود. این علاوه بر تنفری است که اسرائیل برای خود خریده است.
رهبران اسرائیل باید این واقعیت را درک کنند که هر کودکی که هم اکنون نظاره گر بمباران های غزه و بی رحمی های اسرائیل است، نیروی بالقوه درگیری های آینده خواهد بود.
تحلیلگر گاردین در آخر افزوده است: شاید بمباران غزه دستاوردهای کوتاه مدت برای رهبران اسرائیلی در انتخابات شان به همراه داشته باشد، اما قطعا آنها فقط در برطرف کردن علائم یک مشکل مهارت دارند و تخصصی در رسیدگی به ریشه های مشکل ندارند.
به اعتقاد این تحلیلگر غربی، این روش رژیمی است که فقط تاکتیک های جنگی دارد و راهبردی برای صلح ندارد؛ رهبری اسرائیل چنان مبهوت قدرت نظامی خود شده است که فقط توسل به «زور» و «خشونت» را به عنوان تنها راه مقابله با مشکلات سخت می شناسند.

گاردین

نوشته شده توسط : علی

نظرات دیگران [ نظر]


<      1   2