نقدی بر سخنان ذاکر اصفهانی رییس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری
رییس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در گفتگویی با خبرگزاری ایرنا به طرح نکاتی پرداخته است که حائز اهمیت تحلیلی می باشند.البته همانند سخنان وی را به کرات و از زبان موافقان و مخالفان دولتها در هر دوره ای شنیده و می شنویم.سطح تحلیل افراد در حوزه سیاست بستگی دارد به شان و جایگاه آنها .اگر چه قاعده آن باشد که بین سطوح فرهنگی مختلف تفاوتهایی را در سطح تحلیل نیز مشاهده کنیم اما سالهاست اصرار بر آنست تا این دو سطح زبانی واحد را اختیار نمایند.
من با وحدت زبانی این لایه ها موافقم اما نکته ای که همواره توجهم را به خود جلب کرده این است که کاربلدان سیاست در ایران به محضی که سعی می کنند تا زبان خود را تقلیل دهند دچار تقلیل یافتگی معرفتی نیز می شوند.و این از آنروست که که در هیچ از آن دو حوزه صاحب تبحر نیستند.ذاکر اصفهانی در گفتگوی خود از جمله افرادیست که دچار تنزل عمیق دانش گشته و باور این مهم را دشوار می سازد که از موضع یک تحلیلگر برجسته سخن می گوید.کسی که ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک را بر عهده دارد حتی در مواجهه با سطحی ترین نوع پرسشها باید مراقب استفاده از اصطلاات باشد.در گفته های وی و در وهله نخست آنچه جلب نظر می کند این است که به وجود محفلی اشاره داشته هدف اش حمله به دولت نهم است.کنار هم قرار دادن محفل و استراتژی بلافاصله مخاطب را به هیجان میآورد که نام و مشخصاتی هم برایش مفروض است.امری که تا پایان گفتگوی وی خبری از آن نیست.وقتی یک مقام تئوریک این دو اصطلاح را چنین کنار هم می آورد باید دانسته باشد که در حال اذعان به وجود قطعی یک تشکیلات منسجم با سازمانی منظم است.ولی اگر آنرا صرفاً در حد یک تیتر خبری بازسازی کرده است عمیقاً به گفتمان توهم توطئه دامن خواهد زد.
اصفهانی هدف این محفل را که احیاناً دایره ای به وسعت تمام منتقدان دولت که در راستای اهداف آن قلم نمی زنند دارد را هجمه به نقاط قوت دولت دانسته است.جالب آن است که گروهها همیشه نگران ضربه پذیری خود از جانب نقاط ضعف بوده اند حال آنکه ایشان دلنگران نقاط قوت دولت اند که بارها تصریح شده اگر عالم و آدم دست اند دست هم دهند بازهم کمترین خدشه ای بدان وارد نتوانند آورد.ایشان در عین حال کارکرد این محفل را انکار توفیق های دولت می دانند.باید از این مقام پرسید آیا شما خود نیز جزو این محفل نیستید؟!چراکه انکار توفیقات زمانی شما را به اخذ چنین موضعی ملزم می دارد که برای آنها عینیت قائل نباشید.یعنی بر آن باشد این توفیقات در حد ذهنی محقق شده اند.چنانکه خود آقای اصفهانی نیز به کرات از مصادیقی چون عدالت گستری و همراهی مستضعفین یاد می کنند.البته آقای اصفهانی در جایی توفیق عملی برای دولت مطبوع خویش لحاظ می کنند که انحلال سازمان برنامه ریزی را عملی در راستای اصلاحات ساختاری قلمداد کنند.و جالب آنکه یک استراتژسین سفرهای استانی را عملی منطقی برای تخصیص امکانت به همه مردم برآورد می نمایند.ایشان انحلال سازمان برنامه را حذف یک زائده بوروکراتیک بر می شمرند.در حالیکه باید بدانند ضعف ساختاری همین نهادهاست که باعث سفر با پای پیاده برای سرکشی به گوشه و کنار یک مملکت پهناور می گردد.
در سخنان اصفهانی به دو نکته دیگر نیز می توان اشاره داشت.یکی آنکه وی اصرار دارد بر اینهمانی دولت و ملت از سویی و نیز دولت و حومت از دیگر سو.در مورد اول که دولت ازوماً برآورد همیشگی ملت نیستوبلکه ملت در مقطی و بنا بر مطالبات آن مقطع تصمیم می گیرد و می تواند ظرف چند ماه از رای خود برگردد.چرا که حیات ملت حیاتی تاریخی است حال آنکه حیات دولت دارای محدودیتهای بی شمار تاکتیکی و استراتژریکی.دیگر آنکه دولت حکومت هم نیست و سعی بر این اینهمانی نشان از سعی شما دارد برای آنکه بقبولانید منتقدان دولت حتماً مخالفان نظامند و از اساس با ساختار جمهوری اسلامی سر عناد دارند.
اصفهانی در برزخ آرمان و واقعیت در نوسان است و نمی داند که اگر دولت نهم دولت خدمت است و چنانکه خود ایشان می گوید دولتی پاکدست بنابراین نباید از انگ و افترا هراسی بدل راه دهد.که همواره خادمان را چنین نامیده اند!و اگر دولتی است عملگرا که سیاست جای ظرافت طبع نیست که از این جملات کدورتی حاصل آید.و لی راه سومی هم هست که در نظر ایشان لحاظ نمی شود.و آن راه نزدیکی آرمان و واقعیت است که اگر چنین می شد وضع چنین نبود که هست!
نوشته شده توسط : علی