سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 علی - کربلائیان

اتهام عجیب خبرگزاری روسیه به ایران؛

پنج شنبه 87 دی 26 ساعت 1:49 عصر

لاریجانی و جلیلی حماس را تهدید کرده‌اند !

دو فرستاده ایرانی یعنی "علی لاریجانی" و "سعید جلیلی" در دمشق با "خالد مشعل" رهبر حماس و "رمضان شلاح" دبیر سازمان جهاد اسلامی دیدار کرده و هشدار دادند که در صورت تسلیم شدن، صدور تسلیحات به این جنبش متوقف خواهد شد

در حال حاضر بعد از شکست طرح صلح پیشنهاد شده توسط عربستان سعودی و کاهش نفوذ ریاض، فقط دو بازیگر در صحنه باقی مانده اند، دو دشمن دیرینه یعنی ایران و مصر.

به گزارش«فردا» خبرگزاری ریانووستی، در مقاله ای به قلم خالد ابو طعامه" خبرنگار "اورشلیم پست" ایران را متهم کرده که به درگیری ها در غزه دامن می زند.

این مقاله بدون اشاره به جنایات رژیم صهیونیستی در غزه که این روزها واکنش های گسترده ای در سراسرجهان بر انگیخته است ضمن اتهام عجیب، مدعی شده: در حالیکه مصر با جدیدت مشغول یافتن راه حلی برای مناقشه کنونی است رقیب آن فقط روغن بر آتش می ریزد. دو فرستاده ایرانی یعنی "علی لاریجانی" رییس مجلس شورای اسلامی و "سعید جلیلی" دبیر شورای عالی امنیت ملی در دمشق با "خالد مشعل" رهبر حماس و "رمضان شلاح" دبیر سازمان "جهاد اسلامی" دیدار کرده و هشدار دادند که در صورت تسلیم شدن، صدور تسلیحات به این جنبش متوقف خواهد شد و بدین ترتیب به اصطلاح "چوب لای چرخ" تلاش های صلح جویانه "عمر سلیمان" رییس اداره امنیت مصر قرار دادند.

در ادامه این مقاله آمده است: نتیجه مبارزه در نوار غزه نقش تعیین کننده دارد. به اعتقاد سفیر اسبق اسراییل در قاهره، مصر و دیگر کشورهای عربی واقع بین پشت پرده امیدوارند که اسراییل برای همیشه "شر" حماس را بکند.

گفتنی است، نویسنده گزارش در حالی چهره انسان دوستانه و صلح طلب از دولت مصر ارائه کرده که این دولت حتی از برگزاری نشست اتحادیه عرب نیز جلوگیری می کند. از طرفی ادعای ارسال سلاح از ایران به فلسطین جنگ روانی جدیدی است که بعد از عدم موفقیت اسرائیلی ها در سرکوب مردم فلسطین و حماس، از طرف اسرائیل و حامیان آن مطرح شده است.

نوشته شده توسط : علی

نظرات دیگران [ نظر]


در تازه ترین اظهار نظر پیرامون یک مامور سابق پلیس فدرال آمریکا (FBI) که گفته می شود نزدیک به دو سال پیش در جزیره کیش ناپدید شد یک سناتور آمریکایی ادعا کرد: «رابرت لوینسون» اکنون در یک زندان مخفی در ایران نگهداری می شود.

هیلاری

به گزارش عصر ایران (asriran.com) به نقل از آسوشیتدپرس، سناتور «بیل نلسون» در جلسه استماع سخنان هیلاری کلینتون، وزیر خارجه دولت اوباما، در کنگره مدعی شد: "دولت ایران به درخواست های متعدد برای در اختیار گذاشتن اطلاعاتی درباره محل کنونی لوینسون بی اعتنا بوده است."

این سناتور دموکرات از فلوریدا افزود: "هر بار تلاش آمریکا برای کسب اطلاع از این موضوع با بی توجهی ایران مواجه شده و ما «تصور می کنیم» که لوینسون از سوی دولت ایران در یک زندان مخفی نگهداری می شود."

براساس این گزارش رابرت لوینسون که در پی کسب اطلاعاتی برای یک مشتری شرکت امنیتی اش به ایران سفر کرده بود  آخرین بار مارس 2007 در جزیره کیش مشاهده شد. از آن هنگام تاکنون تلاش ها برای یافتن این مامور سابق پلیس FBI بی نتیجه بوده است.

در همین حال هیلاری کلینتون در جریان سخنرانی خود در کنگره گفت: "ایران می تواند از طریق ارائه اطلاعاتی درباره لوینسون که تا سال 1998 به عنوان مامور FBI در نیویورک مشغول به کار بود روابط خود با آمریکا را بهبود دهد."

هیلاری با تکرار ادعای زندانی شدن لوینسون افزود: "از آنجا که این مرد فلوریدایی در زندان است یک فرصت استثنایی برای دولت ایران فراهم شده تا او را آزاد کرده و نشان دهد که یک نگرش جدید در ایران به وجود آمده است."

همسر لوینسون نیز اعلام کرد: وی اطلاعات تازه ای درباره شوهرش دریافت نکرده و در عین حال معتقد است که او همچنان زنده است.

به نوشته آسوشیتدپرس، وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد: "به تحت فشار قرار دادن ایران برای افزایش تلاش هایش در جهت همکاری و ارائه اطلاعات بیشتر درباره این پرونده ادامه خواهد داد."

این در حالی است که به نوشته AP، یک سخنگوی هیات نمایندگی ایران در سازمان ملل برای توضیح درباره این پرونده در دسترس نبود.


نوشته شده توسط : علی

نظرات دیگران [ نظر]


نقدی بر جایزه قتل حسنی مبارک

چهارشنبه 87 دی 25 ساعت 11:59 صبح

عصرایران- خبر این است: تعدادی از دانشجویان تحصن کننده در فرودگاه مهرآباد که خواستار اعزام به غزه بودند، در پایان تحصن خود، برای "اعدام انقلابی" حسنی مبارک، رییس جمهور مصر، یک میلیون دلار جایزه تعیین کردند.

  

حسنی مبارک

چند روز بعد نیز اعلام کردند به دلیل "استقبال مردمی" از طرح "اعدام انقلابی مبارک"، مبلغ این جایزه را به یک و نیم میلیون دلار افزایش داده اند.

پیش از ورود به بحث، بی مناسبت نیست اظهارات سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در واکنش به تعیین جایزه برای قتل مبارک را یادآوری کنیم که در پاسخ به سوال خبرنگاری در این باره، ضمن اینکه این اقدام را مربوط به دولت ایران ندانست، اعلام داشت که نباید کارهایی صورت گیرد که در راستای وحدت کشورهای اسلامی و کمک به مردم مظلوم فلسطین نیست. (نقل به مضمون)

با این مقدمه، مشخص می شود که موضع جمهوری اسلامی ایران نیز حمایت از چنین حرکت های خودسرانه ای نیست.

گذشته از این، اگر بخواهیم این ماجرا را از زاویه دید بازتری نسبت به زوایه دید تحصن کنندگان بنگریم، درخواهیم یافت همانگونه که سخنگوی وزارت خارجه کشورمان نیز گفته است، چنین کارهایی مفید نیست و بالاتر از آن، زیان آور نیز محسوب می شود.

درست است که ما، حسنی مبارک را از جمله سران خیانت پیشه عرب می شماریم و هیچ علاقه ای هم به او نداریم و مهم تر از همه، او را همدست صهیونیست ها در قتل عام کودکان فلسطینی می دانیم اما فارغ از این دیدگاه ها، نباید فراموش کنیم که مبارک، رییس جمهور قانونی یک کشور عضو جامعه ملل است و این را دنیا به رسمیت می شناسد. لذا بدیهی است که تحریک به قتل یک رییس جمهور در دنیای امروز، چیزی جز یک رویکرد تروریستی توصیف نمی شود.

معنای این سخن آن است که تعیین کنندگان جایزه، با دست خود ، دستاویزی برای متهم کردن مردم ایران به حمایت از تروریسم ساخته اند و این در حالی است که این اقدام، نه موضع دولت ایران است و نه مردم ایران برغم مخالفت شان با سیاست های قاهره، از ترور حمایت می کنند.

جالب اینجاست که دعوت به ترور رییس جمهور مصر (که آن را "اعدام انقلابی" نامیده اند) در حالی است که تمام بهانه های اسراییل در حمله به غزه، در یک جمله خلاصه می شود: "می خواهیم تروریست ها را از بین ببریم." در چنین شرایطی، عقل سلیم حکم می کند که تلاش شود این بهانه از دست دشمن گرفته یا حداقل کمرنگ شود نه اینکه با چنین اقداماتی، به آنها بگوییم که اگر برای اثبات تروریست بودن ما، مدرک ندارید، ما خودمان زحمتش را می کشیم و با بوق و کرنا کردن اینکه به قاتل یک رییس جمهور پول می دهیم، این امکان را فراهم می سازیم که به راحتی تروریست خوانده شویم.

البته کسانی که متاسفانه به نام ملت ایران دست به چنین حرکت هایی می زنند، خود بهتر از هر کس دیگری می دانند که هیچ کس برای گرفتن جایزه نمی رود یک رییس جمهور را بکشد مگر آنکه انگیزه های اعتقادی یا سیاسی بسیار محکمی برای این کار داشته باشد که نمونه هایش را می توان در ماجرای انور سادات و نیز شلیک مرگبار "ایگل امیر" یهودی به اسحاق رابین سراغ گرفت.

گذشته از این، به فرض که کسی توانست از سیستم های امنیتی چند لایه رییس جمهور مصر عبور کند، او را بکشد و بگریزد! آن وقت، آقایان می خواهند در میان موج محکومیت های جهانی ترور یک رییس جمهور، برای قاتل مبارک مراسم بگیرند و جایزه اش را بشمرند و به او تحویل دهند؟!

تردیدی نیست که چنین حرکت هایی، به هیچ نتیجه ای نمی رسد جز اینکه این امکان را به مخالفان ایران می دهد که در رسانه های خود "پوسترهای دعوت به قتل مبارک" را نشان دهند و بگویند: دیدید گفتیم این ایرانی ها تروریست هستند؟!

و مگر نه این است که با چنین تحریکاتی در افکار عمومی جهان است که تهدیدات علیه کشورمان افزایش می یابد و امنیت ملی مان به خطر می افتد؟

ما، همانطور که پیشتر نیز گفتیم، دل خوشی از سران عرب و مخصوصا حسنی مبارک نداریم و آرزویمان این است که در سرزمین بزرگ مصر، یک حکمران صالح که از آرای واقعی مردم این کشور برخاسته باشد، حکومت کند ولی نمی توانیم نگرانی خود را از اقدامات گروهی خاص که متاسفانه حمایت نیز می شوند، پنهان کنیم، چه آنکه اگر روزی آمریکا بخواهد به ایران حمله کند، یکی از مهمترین بهانه هایش، حمایت ایران از تروریسم (!) است و آیا این افراد، با چنین اقداماتی، این "بهانه" را تقویت نمی کنند و از این رو، کارشان اقدام علیه امنیت ملی نیست؟

درست در روزی که جایزه قتل مبارک یک و نیم برابر شده، هیاتی از سوی حماس به مصر رفت تا با مردان مبارک مذاکره کند (نه اینکه مبارک را بکشد) در واقع ، در شرایطی که حتی حماس نیز داعیه کشتن مبارک را ندارد، در اینجا، عده ای گویا دوست دارند کاسه داغ تر از آش باشند!

بی گمان، برگزاری تحصن ها و تجمعات دانشجویی و مردمی علیه جنایات اسراییل در غزه، امری پسندیده و حتی ضروری است و از این منظر، اصل اقدام دانشجویان در تلاش برای رساندن صدای اعتراض مردم ایران به آنچه در غزه می گذرد، قابل تقدیر است اما حیف که چنان حرکت های خوبی با چنین اقداماتی عجیبی عجین می شود تا در نهایت بلندگوهای تبلیغاتی ضدایرانی هم از این تجمعات بی بهره نمانند.

... و سخن در این باب بسیار است اما عاقلان را اشارتی کافی.


نوشته شده توسط : علی

نظرات دیگران [ نظر]


 

موسوی

عصرایران - تا انتخابات دهم ریاست جمهوری ، تنها 147روز باقی است.

 


عصرایران ، به عنوان رسانه مستقلی که می کوشد فارغ از تمایلات جناحی ، به اطلاع رسانی در خصوص این رویداد مهم بپردازد ، در نظر دارد ، دیدگاه های کاندیداهای بالقوه و بالفعل انتخابات آتی و حامیان آنها را بالسویه منتشر نماید. روز گذشته ، یادداشت یکی از حامیان آقای کروبی در این بخش منتشر شد و امروز دلایل حامیان آقای میرحسین موسوی منتشر می شود و این رویه را درباره سایر کاندیداها ، اعم از اصلاح طلب ، اصولگرا و مستقل ، دنبال خواهد شد.
عصرایران، در راستای تضارب اندیشمندانه و مؤدبانه آرا، ضمن انتشار این یادداشت، اعلام می کند آماده است نقدهای وارده بر آن و نیز نوشتارهای متین طرفداران سایر کاندیداها را منتشر کند بی آنکه این مطالب، الزاما مواضع تحریریه عصرایران (که از معدود تحریریه های متکثر رسانه های ایران است) باشد.

در فرهنگ ایرانی، هر که با او صمیمی تر باشیم را با اسم کوچک صدایش می کنیم نه با نام خانوادگی و "میرحسین"، تنها سیاستمداری است که مردم، او را نه به "موسوی" که بیشتر به "میرحسین" می شناسندش.

***
در ماه های منتهی به انتخابات دوم خرداد 1376 که ریاست جمهوری اکبر هاشمی در پایان راه قرار داشت، نام میرحسین، پس از هشت سال بار دیگر بر سر زبان ها افتاد.

او، تا پیش از اصلاح قانون اساسی، نخست وزیر ایران بود ولی با حذف این پست، میرحسین نیز عملاً از رأس کابینه کنار رفت و به عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام بسنده کرد.

او، برغم اقبال زیادی که جامعه به سویش داشت، کاندیدا نشد تا چهره کمتر شناخته شده ای (برای عموم) به نام سید محمد خاتمی کاندیدای جریان چپ شود، جریانی که با شعارهای خاتمی،بعدها به اصلاح طلب تغییر نام داد.

خاتمی در دوم خرداد، با 20 میلیون رای، در مقابل 7 میلیون رای ناطق نوری، برنده بلامنازع انتخابات شد و برای میرحسین حکم مشاور ارشد رییس جمهور را صادر کرد.

در دو انتخابات بعدی نیز تقاضاهای زیادی برای کاندیداتوری میرحسین مطرح شد اما او ترجیح داد به کارهای علمی و هنری اش ادامه دهد. این تصمیم، در انتخابات سال 1380، به ریاست جمهوری مجدد خاتمی انجامید ولی چهار سال بعد، عدم حضور میرحسین، باعث شد عرصه انتخابات به گونه ای صف بندی شود که در نهایت کسی پیروز میدان باشد که هیچ کس و از جمله میرحسین، انتظارش را نداشت: محمود احمدی نژاد.

اینک میرحسین، دو محصول متفاوت از عدم کاندیداتوری اش می بیند: "اولی خاتمی و دومی احمدی نژاد" و این، بزرگترین تفاوت نگرش او در این انتخابات با دوره های قبلی است.

به بیان ساده تر، اگر تا پیش از این، میرحسین تصور می کرد که با عدم حضورش، یک چهره اصلاح طلب رییس جمهور می شود، اینک با این ریسک مواجه است که اگر نیاید، امکان زیادی دارد احمدی نژاد، بار دیگر رییس جمهور شود و این، اتفاقی نیست که میرحسین بدان راضی باشد.

از این رو، این پیش فرض که" میرحسین نمی آید چون در انتخابات قبلی هم نمی آمد"، منتفی است.او می داند که نیامدنش ، ریسک بالایی دارد.

***
میرحسین، قدرت طلب نیست ، چه آنکه اگر ذره ای هوس قدرت در وجود او بود، تاکنون در رزومه کاری خود، ریاست جمهوری را نیز داشت.

این، بسیار ارزشمند است که فردی با وجود داشتن شانس اول ریاست جمهوری، از آن چشم پوشی کند و عطای قدرت را به لقایش ببخشد.

از این رو، باید گفت اگر میرحسین رییس جمهور شود، برای حفظ قدرت، دست به هر کاری نخواهد زد و ارزش هایی که به خاطر آن، مردم انتخابش کرده اند را با قدرمحوران، معامله نخواهد کرد.

موسوی

می گویند میرحسین، "به روز" نیست، زیرا سالهاست که از عرصه اجرایی کشور کنار رفته و تا بخواهد با مسایل روز آشنا شود و به اوضاع تسلط یابد، هزینه های زیادی بر قوه مجریه و نهایتاً بر کشور تحمیل خواهد شد.

در پاسخ باید گفت که او، بر خلاف بسیاری از سیاست پیشگان، اهل  هیاهو نبوده است و این، هرگز به معنای "به روز" بودنش نیست. او به عنوان وزیر امور خارجه اسبق ایران و نخست وزیر وقت کشور، فردی سیاسی است که همانند سایر سیاستمداران، مسایل کشور را از نزدیک دنبال می کند.

او همچنین پس از پایان دوره نخست وزیری اش، مشاور رییس جمهور و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده و به عنوان یک استاد دانشگاه و چهره سیاسی، آن هم چهره ای که نسبت به سرنوشت کشور بی تفاوت نبوده است، همراه با موج تحولات پیش آمده و به امروز رسیده است.

اگر این نقد بر میرحسین وارد باشد، آنگاه درباره "خاتمی سال 76" چه باید گفت که رییس کتابخانه ملی بود و یا درباره "احمدی نژاد 80" که شهردار بوده است؟

اشتباه نکنیم؛ اگر کسی زیاد مصاحبه نمی کند و جنجال به راه نمی اندازد، معنایش این نیست که "به روز" نیست.

***
می گویند میرحسین در زمان نخست وزیری اش، با رییس جمهور وقت (آیت الله خامنه ای) اختلاف نظر داشته و لذا نمی تواند در حالی که ایشان اکنون رهبر نظام هستند، عهده دار ریاست جمهوری باشد.

این تحلیل، بیش از آنکه متوجه میرحسین باشد، نسبت ناروایی به مقام معظم رهبری را در بطن خود دارد و آن این است که ایشان علاقه ای برای کارکردن با کسی که روزگاری درباره برخی مسایل اجرایی با وی اختلاف داشته اند را ندارند.

این در حالی است که قضیه، کاملاً برعکس است و مقام معظم رهبری، با اعطای حکم عضویت میرحسین در مجمع تشخیص مصلحت نظام (آن هم بر اساس شخصیت حقیقی میرحسین) نشان دادند که او را یک دوست و یک نیروی مجرب و کارآزموده می دانند که آنقدر توانایی دارد که بتواند در تشخیص مصلحت نظام به کار آید و به کشور خدمت کند.

از این رو، وجود برخی اختلاف نظرهای اجرایی که امری طبیعی است (و فقدان آن، غیرمتعارف است) نمی تواند دستاویزی برای اختلاف نمایی باشد.میرحسین ، اگر رئیس جمهور شود ، رهبری قطعاً از او حمایت خواهد کرد.

***
سقوط قیمت نفت، همچنان ادامه دارد و حتی برخی موسسات علمی- اقتصادی جهان پیش بینی نفت 20 دلاری را برای سال آینده کرده اند و این، یعنی "بحران" و البته بحران، "مرد بحران" می خواهد، درست مثل میرحسین که در سالهای بحرانی جنگ هشت ساله که کشور کمترین درآمد ارزی و بیشترین هزینه تحمیلی (جنگ) را داشت، توانست به بهترین شکل ممکن (و نه البته ایده آل) مملکت داری کند و بضاعت اندک کشور را "عادلانه" بین مردم ایران توزیع نماید.
 
او، قطعا بیش از هر مدیر دیگری در نظام جمهوری اسلامی، تجربه "مدیریت اجرایی در بحران" را دارد زیرا در سخت ترین شرایط ممکنه، قوه مجریه را اداره کرده و کشور را از بحران واقعی جنگ، به سلامت عبور داد و به رییس جمهور دولت بعدی تحویل داد.

از این رو، در سالهای پیش رو که بحران اقتصادی، امری اجتناب ناپذیر می نماید، می توان به تجربه میرحسین اعتماد کرد.

***
میرحسین، چه گرایش هایی دارد؟
این سوالی است که بسیار می پرسند و حق هم دارند چه آنکه او در این سالها، بسیار کم سخن گفته است.
اگر بخواهیم نه به حدس و گمان که به استناد سخنان او در باره اش قضاوت کنیم بیانیه او در پایان دوره ریاست جمهوری خاتمی گویای اصلاح طلبی وی و همخوانی دیدگاه هایش با سید محمد خاتمی است.

میر حسین می نویسد:

"قدردانی از دستاوردهای بزرگی که دولت خاتمی در طی این هشت سال داشته است، وظیفه ای صرفاً اخلاقی نیست تا از خدمات بی شائبه برادری مخلص و بی ادعا سپاسگزاری شده باشد، بلکه همچنین برای آن است تا آیندگان قدر آنچه با خون دل بسیار فراهم آمده است، بدانند و آن را به راحتی از دست ندهند."

براستی آیا جز یک اصلاح طلب که خاتمی را قبول داشته باشد، کس دیگری می تواند این چنین نگران دستاوردهای دولت اصلاحات باشد.

میرحسین یک اصلاح طلب است، درست مثل خاتمی، با این تفاوت که مخالفان اصلاحات، هر چه بیشتر بگردند، کمتر بهانه ای برای تخریب نخست وزیر دوران امام (ره) خواهند یافت.

***
میرحسین و خاتمی، تنها افرادی هستند که در حال حاضر، جبهه اصلاحات می تواند بر روی یکی از آنها به اجماع ولو نسبی برسد.
این، در شرایطی که رقیب عزم خود را برای حفظ ریاست جمهوری جزم کرده است، بسیار حیاتی است.

***
میرحسین محبوب مردم است. آرای خاکستری با آمدن او، برمی خیزند. جوانان نیز که با میرحسین کمتر آشنایند، قطعاً در جریان مبارزات انتخاباتی، او، افکار و منش متین اش را خواهند شناخت و مجذوب شخصیت اش خواهند شد و مگر جز این است که وقتی خاتمی در ماه های پایانی سال 75 کاندیدا شد، بسیار کمتر از میرحسین امروزی، شناخته شده تر بود؟

از این روی، می توان با ضریب اطمینان بالایی گفت که آمدن میرحسین احتمال پیروزی جبهه اصلاحات را بسیار تقویت می کند و گذشته از این، می توان امیدوار بود با حضور فردی چون میرحسین در رأس دولت اصلاحات، افراط ها و تفریط ها به حداقل برسد و جریان اصیل اصلاح طلبی در مدار اعتدال و وقار، به راه خود ادامه دهد.

سایت تحلیلی خبری عصر ایران

 


نوشته شده توسط : علی

نظرات دیگران [ نظر]


شرایط و مراتب عزاداری حقیقی

دوشنبه 87 دی 16 ساعت 7:46 عصر
 

عزاداران همانند مومنان درجاتی دارند که هر مرتبه، درجه و جایگاه عزادار را در نظام انسانیت و میزان قرب او را به سیدالشهدا (ع) نشان می دهد.
عزاداران همانند مومنان دارای درجات و مراتب مختلفی هستند که هر مرتبه، درجه و جایگاه عزادار را در نظام انسانیت و در نزد خداوند و نیز میزان قرب او را به سیدالشهدا (ع) نشان می دهد، البته تمامی درجات عزاداری دارای اجر و ثواب الهی است و هر مرتبه خیر و ثوابی را نصیب عزادار می کند.
? اندوه قلبی، نخستین مرتبه عزاداری
در این مرتبه عزادار در قلب خود از مصیبت وارده به سیدالشهدا (ع) غمگین و ناراضی است؛ بدون اینکه غم و نارضایتی خود را معمولا بروز دهد. این مرتبه کمترین درجه عزاداری است و پایین تر از آن، مرتبه دشمنان حضرت است یعنی مرتبه ای که شخص به مصایب حسینی آگاه شود و ناراحت گردد و به آن راضی باشد. درباره این گروه در زیارت وارث چنین می خوانیم: لعن الله قتلتک و لعن الله سمعت بذالک فرضیت به، خداوند لعنت کند امتی را که تو را کشتند و به تو ظلم کردند و خدا لعنت کند امتی را که خبر چنین جنایتی را شنیدند و به آن راضی شدند.
کسانی که در مرتبه اول عزاداری هستند از هر دین و آیینی که باشند به خاطر اندوه قلبی شان برای مصیبت امام حسین (ع) در نزد خداوند از ثواب و پاداشی به تناسب عقیده شان برخوردار هستند.
عظمت مقام اهل بیت (ع) به قدری است که کوچکترین کاری که برای آنها صورت گیرد، با پاداش های بزرگی از ناحیه آنها جبران خواهد شد. حال اگر یک کافر هم خدمتی به آنها کند یا ادبی را نسبت به آنها رعایت نماید چون شخص کافر در آخرت اهل نجات نیست، پاداش او را در دنیا به او می دهند و اگر شخص کوچک ترین سنخیت و آمادگی را داشته باشد، چه بسا پاداش اهل بیت (ع) موجب هدایت او نیز شود. هرچند بعضی از کارهای خیر و یا خدماتی که از سوی کفار نسبت به دین و اهل بیت (ع) صورت می گیرد، در صورتی که لیاقت هدایت را نداشته باشند، به صورت کاهش عذاب آخرتی نیز جبران می شود.
? پوشیدن لباس عزا و گریه کردن، دومین مرتبه عزاداری
در این مرتبه عزادار غم و نارضایتی خود را به شکل های گوناگون از قبیل گرفتگی چهره، گرفتن حالت بغض و گریه، گریه کردن، پوشیدن لباس عزا، به سینه و سر زدن و غیره بروز می دهد و در این حالت تنها و گاهی به همراه دیگران عزاداری می کند.
در این مرتبه عزادار در درون خود با حس غریبی روبروست که بین او و امام حسین (ع) پیوند و رابطه ویژه ای برقرار می کند. عزادار در این مرتبه نوعی انس و الفت و نیز نوعی کشش و نیاز به آن حضرت پیدا می کند و همین یافت درونی و نیز نسبت و انس غریب او را وادار می کند که برای آن حضرت گریه کند و نیز در عزاداری ایشان شرکت کند.
گرایش عزاداران کلیمی، مسیحی و پیروان سایر مذاهب که برای امام حسین (ع) گریه می کنند و نیز احساسی که به آن حضرت دارند، نشان دهنده این حقیقت است که حضرت برای آنها یک غریب آشنا است.
حقیقت این است که همه معصومین (ع) به ویژه وجود مقدس سیدالشهدا (ع) در وجود همه انسان ها حضور و پرتویی دارند که در این باره در مرتبه چهارم توضیح داده می شود.
معمولا نفوذ این غریب آشنا به درون قلب عزادار و ایجاد محبت و شدت گرفتن آن، رفته رفته او را به سوی مرتبه سوم عزاداری می کشاند.
? ابراز تنفر و انزجار از عاملین مصیبت، سومین مرتبه عزاداری
در این مرتبه که شیعیان حضرت بیشترین اعضای آن را تشکیل می دهند، عزادار تنفر و اعتراض خود را نسبت به عاملین مصیبت و جنایت کاران در حق سیدالشهدا (ع) و یارانش و به طور کلی همه اهل بیت (ع) اظهار می کند و بر آنها لعن و نفرین نثار می کند، آنچه موجب شده که عزادار از مرتبه دوم به مرتبه سوم ترقی کند، شناخت و معرفتی است که عزادار به وجود مقدس سیدالشهدا (ع) پیدا کرده و اعتقاد بالاتری است که نسبت به آن حضرت و آیین او یافته است.
شناخت بیشتر سیدالشهدا (ع) و اعتقاد بالاتر و بیشتر به مقام آن حضرت و فهم محدود و نسبی درباره قیام ایشان در برابر یزید و یزیدیان، موجب گشته که عزادار از مرتبه دوم به مرتبه سوم ترقی پیدا کند.
همچنین علاوه بر عوامل ذکر شده، شدت یافتن انس و محبت به آن حضرت، عواطف و احساسات عزادار را رقیق تر و بیشتر نموده است و تا جایی که عزادار در درون خود از یک سو به عنایت حضرت و از سوی دیگر به گریه و آه دلسوز برای ایشان و نیز اعلان برائت و بیزاری از قاتلان او احساس نیاز بیشتری می کند. در این مرتبه عزاداری به نیت کسب ثواب، برآورده شدن حاجت ها و عرض ادب صورت می گیرد.
از بررسی سه مرتبه نخست عزاداری به خوبی فهمیده می شود که عنصر اصلی در این سه مرتبه، عنصر عواطف و احساسات است. بررسی دقیق آثار هنری، نوحه ها و اشعار عاشورایی به خوبی نشان می دهد که عزاداری در این سه مرحله غالبا در سطح عواطف و احساسات است و عزادار به مراحل و مراتب بالاتر راه پیدا نکرده است.
? مراجعه به منابع برای رسیدن به معرفت جدید و عمیق، چهارمین مرتبه عزاداری
اساسا آنچه عزادار را از مرتبه سوم که مرتبه مشترک میان مسلمانان و غیرمسلمانان است، بالاتر می برد و در گروه عزاداران و شیعیان حقیقی معصومین (ع) وارد می سازد، صفای باطن و بالا رفتن میزان محبت و معرفت او نسبت به حقایق جهان است.
عزادار در مرتبه سوم با تجلیات گوناگونی از عظمت امام حسین (ع) و خاندان و اصحابش آشنا می شود. در این حال احساس می کند که ماندن در مرتبه سوم او را اشباع و راضی نمی کند و به همین خاطر در این مرتبه عطش و ظرفیت بیشتری برای درک عظمت محمد و آل محمد (ص) و به ویژه سیدالشهدا (ع) در خود احساس می کند که دیگر توجیه ها و توضیح های مداحان و بعضی گویندگان و نویسندگان که خود نیز در مرحله دوم قرار دارند، روح تشنه او را سیراب و قانع نمی کند، چرا که آنها به اندازه فهم خود، از امام حسین (ع) و سایر معصومین (ع) می گویند و می خوانند، ولی عزادار به خوبی و به درستی احساس می کند که حقیقت بالاتر از چیزی است که آنها می گویند.
در این حال تلاش او برای رسیدن به معرفت جدید و عمق بیشتر آغاز می شود و برای برطرف کردن عطش خود به معرفت جدید و رفع مجهولاتش حرکت می کند. او در افکار خود با کمک دیگران به این نتیجه می رسد که هر کس هر چه درباره محمد و آل محمد (ص) و به ویژه سیدالشهدا (ع) و حماسه حسینی گفته و می گوید بر اساس درک و فهم خود از آنها بوده است و درک و فهم خوانندگان، گویندگان و نویسندگان، محدود است، چگونه می توانند درباره وجود با عظمت این انوار طیبه (ع) آن طور که شایسته است، بگویند و بنویسند.
هیچ کس به جز خداوند عظیم و اعلی نمی توانند وجود معصومین (ع) و آن طور که شایسته است، معرفی و توصیف نماید. بنابراین عزادار پس از مدتی که از سکوتش در مرتبه سوم می گذرد و مجهولات و پرسش هایش به اوج می رسد و او را تحت فشار قرار می دهد به سراغ خداوند تبارک و تعالی که خالق محمد و آل محمد است و نیز به سراغ خود حضرات معصومین (ع) می رود و از آنها استمداد می کند تا او را به معرفت جدید برسانند و عطش او را برطرف نمایند.
او پس از جستجوی صادقانه و با پرهیز از تنبلی و کسالت و تلاش پیگیر و نیز مشورت با اهل علم و دانش به ویژه روحانیت و علمای دین که آشناترین مردم به خدا و دین خدا و معصومین (ع) هستند و خود مراتب چهارم و پنجم را طی کرده اند به منابع معرفتی و اطلاعاتی مهمی دست می یابد.
? اقدام علیه دشمنان دین و اهل بیت (ع)، پنجمین مرتبه عزاداری
عزادار در این مرتبه که مرتبه کامل شده همان مرتبه چهارم است، از صفای باطن بالاتر و معرفتی عمیق تر برخوردار است.
در این مرتبه عزادار حقیقی که در سایه معرفت بالاتری که تحصیل کرده است به مودت نسبت به اهل بیت (ع) و نیز به حس انتقام نسبت به دشمنان آنها دست یافته است، بیشتر به عمل روی می آورد عملی که زاییده مودت و مبتنی بر عقیده و بینش عمیق و الهی است.
عزادار حقیقی است که اگر برای مصیبت عظیمی که بر امام حسین (ع) وارد شده است گریه و ناله سر می دهد در برابر مصیبت اعظم بیشتر عزادار است.
رسول اکرم (ص) فرمودند: "ان لقتل الحسین (ع) حراره فی قلوب المومنین لا تبرد ابدا"، به درستی که برای قتل حسین (ع) حرارتی در دل های مومنان است که هرگز سرد نمی شود.
عزادار حقیقی اگر از کشته شدن حضرت و اصحابش (ع) که مصیبت عظیم است، آتش و حرارتی سردنشدنی در دل دارد، از کنار گذاشته شدن حضرت از مقامی که خداوند برای او ترتیب داده بود به مراتب بیشتر می سوزد، زیرا در وجود او نفقه و روح حسینی قرار دارد.
او فرزند حقیقی سیدالشهداء (ع) است که خداوند او را ولی دم آن حضرت قرار داده است، در دل او آتش کینه و انتقامی هست که هرگز خاموش نمی شود و همین آتش کینه مقدس از دشمنان خدا و انسانیت است که او را به مرتبه پنجم عزاداری یعنی مرتبه عملیاتی شدن و جهاد و مبارزه با دشمنان حسین وارد می سازد.
دعای او در این مرحله همان طور که در زیارت عاشورا و سایر زیارات به او تعلیم شده است، این است که "از خدایی که تو را گرامی داشت و مرا هم به وسیله تو گرامی داشت، می خواهم که خون خواهی تو را همراه امام منصور از اهل بیت محمد (ص) روزی من گرداند.
مرتبه پنجم مرتبه عملیات شدن و اقدام علیه دشمنان دین و اهل بیت (ع) و عاملین مصیبت اعظم است به عبادت دیگر این مرتبه لازم فهم درست از مصیبت اعظم است مصیبت اعظم هیچ عکس العملی جز جهاد و مبارزه نمی مطلبد.

منبع: برگرفته از کتاب عزادار حقیقی، نوشته محمد شجاعی / سایت آفتاب/

نوشته شده توسط : علی

نظرات دیگران [ نظر]


<   <<   6   7      >